شعر خموشی و خموشی شعر: مطالعۀ تطبیقی بنمایۀ «سکوت» در اشعار مولوی و ویتمن
Authors
abstract
مولانا جلال الدین و والت ویتمن را میتوان از بزرگترین و تأثیرگذارترین شاعران جهان به شمار آورد. نیکلسون، مولانا را بزرگترین شاعر عارف دوران معرفی میکند و سازمان ملل سال 2007 م را به نام مولوی نامگذاری میکند. والت ویتمن نیز گرایشی عارفانه داشت و پدر شعر نو آمریکا لقب گرفته است و در کنار امرسون و تورو، ستون سوم تثلیث جنبش «تعالیگرایی ادبی» را شکل میدهد. با وجود تفاوت های زبانی، فرهنگی، زمانی و مکانی، هر دو شاعر زبان و نطق را برای بیان مفاهیم متعالی و معنوی ناتوان می بیند و ناگزیر مخاطب را به سکوت و خموشی دعوت میکنند. بدون شک، دو شاعر در بن مایۀ «سکوت» تفاوت هایی نیز با هم دارند که ریشه در فرهنگ و زبان آن ها دارد. مولانا بی پروا به نفی زبان پرداخته تا جایی که تعدادی از غزلیات وی به خموشی ختم میشوند. ویتمن نیز جسته وگریخته از خموشی دم میزند، اما «خموشی» وی نه در کلام، بلکه در دعوت برای یکی شدن با طبیعت است. نگارندگان این مقاله برآنند تا با استفاده از نظریۀ «تشابهات بدون ارتباطات» و «قرابت معنوی» فرهنگ ها در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی بن مایۀ سکوت و خموشی در اشعار این دو شاعر بپردازند.
similar resources
جلوههای مرگ در شعر مولانا و ویتمن
یکی از پدیدههای عالم، مرگ است که در ادبیات ایران و جهان، نظر شاعران و نویسندگان بزرگ را به خود، جلب کرده است. در این مقاله، سعی شده دیدگاههای برجستۀ دو شاعر ایرانی و آمریکایی با یکدیگر مقایسه گردد. در این مقایسه، معلوم گردید که اعتقادات عرفانی و معنوی هر دو شاعر، باعث گردیده نگاه آنها به پدیده مرگ، نگاهی سطحی و عاجزانه نباشد. آنها مرگ را زندگی و تولّدی دیگر، تعبیر کردهاند، چنین مرگی نه تنها ...
full textبررسی تطبیقی جلوه های عرفان در اشعار سپهری و ویتمن
سهراب سپهری و والت ویتمن دو شاعر از شرق و غرب این کره خاکی هستند که با الهام از عرفان شرقی هر کدام راه خود را در این مسیر پر پیچ و خم شناخت حقیقت میپیمایند و در طول این راه، گاهی به گونه ای شگفت آور به نکات مشترک فراوانی که بسیار قابل تعمّق می باشد، می رسند. هر دو از طبیعت، مرگ، زندگی، عشق و نیکی به دیگران و وظیفهی خطیر شاعر سخن می گویند و در پی کشف راز عالم وجود می باشند. در این سیر و سلوک رد...
full textتحلیل نمادپردازی در شعر نیمایی (مطالعۀ موردی اشعار پنج شاعر)
نمادگرایی یکی از جریانهای مهم شعر نیمایی است که شاعران معاصر هر کدام به نسبتی در این جریان شعری سهمی دارند. بررسی جریان نمادگرایی در شعر نیمایی حاکی از آن است که نگرش و جهانبینی شاعر و زمینۀ اصلی اشعار او در تحلیل و تأویل نمادها نقش محوری دارد. هر شاعری متناسب با علائق، افکار و ارزشهای خود، لحن و فضایی را ترسیم میکند که بار معنایی نمادها نیز به این ساختار بستگی دارد. این مقاله با هدف تحلیل ...
full textهنجارگریزی معنایی در شعر مولوی و ابنفارض
هنر شاعران در این است که با استفاده از شگرد هنجارگریزی که از جمله وجوه "رستاخیز واژگان" است به کلمات جان بخشیده و علاوه بر ایجاد زیبایی در کلام خود باعث لذت ادبی مخاطب شوند. ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارآیی زبان از سوی دیگر باعث شده است که عارفانی همچون ابنفارض و مولوی از زبان و بیانی هنجارگریخته استفاده نمایند. در این جستار با استفاده از روش تو...
full textنمادشناسی تطبیقی رنگ در شعر و نقاشی پایداری (مطالعۀ موردی: اشعار قیصر امین پور و نقاشیهای کاظم چلیپا)
شعر و نقاشی، ابزار زیباییآفرین در حوزۀ مقاومت و پایداریاند که تصاویر ذهنیِ بدیع و زیبای هنرمند را انعکاس میدهند. قیصر امینپور (شاعر انقلابی) و کاظم چلیپا (نقاش انقلابی) با خلق مضامین بکر پایداری و القای پیام انقلابی، حس وطندوستی و مبارزه با ظلم را در مخاطب برمیانگیزند. بهرهگیری این دو هنرمند از عنصر نمادین رنگ -که از ناخودآگاه جمعی هنرمند سرچشمه میگیرد- برای همین منظور است؛ بنابراین، تأث...
full textجایگاه قدسی شعر مولوی
مثنوی مولوی با وجود شباهت های معنایی و فکری با مثنوی های تعلیمی پیش از خود و حتی با وجود برتری نسبی آثاری چون حدیقه سنایی و مثنوی های عطار از دیدگاه زبان ادبی و ظرافت های هنری، بیش از آنها مورد استقبال خوانندگان و مخاطبان خاص و عام قرار گرفته و شهرت بیشتر یافته است. نظر نگارنده بر آن است که یکی از عوامل اصلی بقا و تداوم شهرت روزافزون مثنوی به سبب خروج از عادت،عادت گریزی مثنوی، به خصوص در نظم...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
دوفصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش های ادبیات تطبیقیPublisher: دانشگاه تربیت مدرس
ISSN ۲۳۴۵-۲۳۶۶
volume 3
issue شماره 2 (پیاپی 6) 2015
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023